خبرگزاری مهر -گروه دین و آیین-فاطمه علی آبادی: برای بررسی وضعیت مسلمانان در جهان چارهای جز بررسی نسبت دین و دولت در سرزمینهایی که اتباع و شهروندانی مسلمان دارند نیست. در میان کشورهای مختلف وضعیتهای گوناگونی را شاهدیم. طبعاً بررسی وضعیت مسلمانان در کشورهایی که نسبت به مساله دین و دینداری مواضعی خاص دارند، اولویت دارد. به همین جهت در بررسی وضعیت «دین و دولت» در گستره جهان، گام پنجم را با بررسی وضعیت سیاستهای دینی جمهوری آذربایجان برداشتیم. پیشتر بخشهایی از بررسی وضعیت دینی جمهوری آذربایجان منتشر شده بود.
ابعاد مختلف زندگی در جمهوری آذربایجان به وضوح نشان میدهد که گرایش به احیای دین اسلام و برقراری سبک زندگی اسلامی در این کشور طی دهههای گذشته رشد تصاعدی داشته است. مظهر این پدیده را میتوان در حضور و مشارکت سال گذشته مردم آذربایجان به منظور آزادسازی قرهباغ از اشغال ارامنه مشاهده کرد. البته، متأسفانه از حضور و مشارکت اقشار دیندار مردم این کشور سو استفاده شد و دولت جمهوری آذربایجان با تبانی سایر مراکزی که در این قضیه دخیل بودند مانع آزادسازی قرهباغ شد و این مسئله به عنوان استخوان لای زخم در جمهوری آذربایجان و قفقاز همچنان نگاه داشته شد تا در آینده نیز از آن استفاده شود.
تحولاتی که در زمان جنگ دوم قرهباغ در جامعه جمهوری آذربایجان اتفاق افتاد مانند تشییع و تدفین بسیاری از جان باختگان این جنگ با شعارهای شیعی «لبیک یا حسین (ع)» و «یا ابوالفضل (ع)» یادآور صحنههایی بود که در زمان جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران اتفاق میافتاد. علاوه بر آن سبک زندگی روزمره مردم جمهوری آذربایجان طی دهههای گذشته به وضوح تغییر پیدا کرده است. سفره مردم از ناپاکیهایی که در زمان الحاد کمونیستی به آن وارد شده بود، پاک شده است. حضور مردم در مساجد و حسینیهها و زیارتگاهها و تمایل ایشان به یادگیری علوم دینی و اجرای احکام اسلام افزایش پیدا کرده است. این تغییرات نشان میدهد احیای دین اسلام در جمهوری آذربایجان با سرعت غیر قابل باوری پیش رفته و مردم این کشور در سالهای گذشته از آن وضعیت الحاد و بی دینی که شوروی تحمیل کرده بود، رها شدهاند.
این تغییرات تا حد زیادی الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران است. با اینکه سیاستها و طراحیهای رسمی و مدونی از طرف ایران برای گسترش اسلام در آن کشور وجود نداشت، به طور خودکار و به دلیل ذات و ماهیت مردم آذربایجان این اتفاق مبارک افتاده است. مردم آذربایجان از انقلاب اسلامی الهام گرفتند و عدهای با همت و اراده خود آمدند و در حوزههای علمیه ایران درس خواندند، طلاب و مداحانی تربیت شدند و امروز ثمره این زحمات در جمهوری آذربایجان مشاهده میشود.
اخیراً سرکوب فعالان دینی جمهوری آذربایجان تشدید شده است. پیش تر، آریه گوت، مستشار صهیونیست دولت جمهوری آذربایجان خواستار برخورد جدی مقامات امنیتی این کشور با اقشار مؤمن مردم جمهوری آذربایجان که این عنصر صهیونیست آنها را عاملان ایران در جمهوری آذربایجان توصیف کرد، شده بود.
پیشتر بخشهای اول تا سوم بررسی وضعیت دینی جمهوری آذربایجان با عنوان «اگر عاشورا نبود تشیع را در جمهوری آذربایجان نابود میکردند» و «اسلام هراسی در جمهوری آذربایجان ریشه در تاریخ شوروی دارد» و «آمریکا، حلقه وصل باکو به تلآویو بود» منتشر شده بود.
برای واکاوی ساختار مذهبی آذربایجان و نوع نگاه حاکمیت و مردم این کشور به دین و فعالیت دینی با برهان حشمتی پژوهشگر مسائل جمهوری آذربایجان به گفتگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
*چرا حاکمیت جمهوری آذربایجان مانع برخی فعالیتهای دینی و مذهبی میشود و به برخورد با فعالان دینی روی آورده است؟
حاکمیت جمهوری آذربایجان با توجه به ماهیت سکولاری که دارد مانع رسمی و مشهود گسترش اسلام در این کشور است. دینداران در این کشور حتی حق اینکه کودکان خود را با حجاب به مدرسه بفرستند، ندارند. جامعه دیندار مردم آذربایجان نمیتوانند نماینده مجلس یا مقام دولتی بشوند، حتی اگر فردی به عنوان فرد نمازخوان شناخته شود نمیتواند در ساختارهای نظامی و انتظامی موقعیتی بگیرد و اگر مظاهر دینداری از آنها مشاهده شود با ایشان برخورد میشود.
متأسفانه در ۳۰ سال گذشته بعد از استقلال جمهوری آذربایجان سازمانهای مختلف میسیونری را برای جلوگیری از احیای اسلام و تشیع در این کشور فعال کردند. انواع و اقسام این گونه سازمانها و فرقهها مانند آدونتیست ها، شاهدان یهوه، بهائیان، کریشناییها، بوداییها و حتی شیطان پرستها را در این کشور فعال ساختند و برای آنها در باکو دفتر دایر شد تا به این وسیله مانع بازگشت مردم به اعتقادات اصیل اسلامی خود شوند.
با اینکه در جمهوری آذربایجان قبل از فروپاشی شوروی حتی فرقه سلفی به عنوان پایهای برای وهابیت وجود نداشت، با این حال در چنین جامعهای، به طور کاملاً مصنوعی و وارداتی فرقه وهابی را پایه گذاری کردند
مهمتر از اینها، جریان نورچی از ترکیه وارد آذربایجان شد و مانند سرطان در ساختار آموزشی، اقتصادی، تجاری و اداری جمهوری آذربایجان نفوذ پیدا کرد. وهابیها را با سرمایه و دستاندرکاری سعودی و برخی کشورهای عربی دیگر وارد آذربایجان کردند. به طور مشخص عناصری را به دانشگاه مدینه برای تحصیل بردند و فعالان وهابی را که امروزه در جمهوری آذربایجان مبانی اسلام و شیعه را زیر سوال میبرند و القا شبهه در اذهان جوانان و مردم این کشور میکنند، برای ایجاد تضاد و تفرقه در درون مردم جمهوری آذربایجان پروراندند که امروزه با استفاده از شرایط مساعد دولتی و غیردولتی که برایشان در این کشور فراهم است، در رسانههای جمهوری آذربایجان ترکتازی میکنند. با اینکه در جمهوری آذربایجان قبل از فروپاشی شوروی حتی فرقه سلفی به عنوان پایهای برای وهابیت وجود نداشت، با این حال در چنین جامعهای، به طور کاملاً مصنوعی و وارداتی فرقه وهابی را پایه گذاری کردند و به آنها در باکو در منطقه نریمانف مسجد اختصاص دادند؛ حتی اسم مسجد جامع این منطقه را هم به مسجد ابوبکر تغییر دادند و این مسجد را به مرکز وهابیت در باکو تبدیل کردند. البته، بعدها خودشان به خاطر اختلاف درونی بین وهابیها و عملیات تروریستی و انفجار نارنجک در درون این مسجد که اتفاق افتاد، ظاهراً این مسجد را بستند، اما عملاً و در پنهان این مرکز وهابی به طور واقعی تعطیل نشد و حتی علاوه بر آن، مراکز تجمع وهابیها در مناطق مختلف باکو پخش شد. به گونهای که در منطقه مرکزی «ایچری شهر» باکو مسجدی را که به مسجد لزگی ها مشهور بود، به مرکز تجمع دیگری برای وهابیها تبدیل کردند. یا اینکه در منطقه «قارا چوخور» در حومه باکو مرکز تجمع وهابی دایر کردند. در طول سه دهه گذشته وهابیها را در سومقاییت، شهر صنعتی نزدیک باکو هم فعال کردند. در مناطقی مثل قزاق و زاگاتالا و شکی و سایر مناطق شمالی جمهوری آذربایجان که به طور سنتی محل سکونت اهل تسنن جمهوری آذربایجان است نیز وهابی فرصت جولان دادن یافتند و حتی گروهکی تحت عنوان «برادران جنگل» تأسیس کردند که هر از گاهی به پادگانها و مراکز نظامی برای سرقت اسلحه هجوم میبردند و از عابربانکها نیز پول سرقت میکردند.
از طرف دیگر، در همین سه دهه بیشترین محدودیت و محرومیت رسمی و دولتی برای شیعیان جمهوری آذربایجان که اکثریت مردم این کشور را تشکیل میدهند، اعمال شد و به طور مستمر روحانیون و فعالان شیعی نظیر حاج علی اکرام ناردارانی و سایر ریش سفیدان این منطقه، حاج محسن صمدوف، رهبر حزب اسلام، حاج آقا نوری، حاج واقف عبدالله اف که در زندان به شهادت رسید و به علت مبارزات ضد ممنوعیت حجاب در مدارس به «شهید حجاب» معروف شد، حاج آبگل سلیمان اف، حاج طالع باقرزاده، روحانی جوان و انقلابی و نترس، حاج ایلقار ابراهیم اوغلو، حاج الشن مصطفی اوغلو، حاج فرامیز عباس اف و دهها و بلکه صدها روحانی دیگر بارها بازداشت و زندانی شدند و بسیاری از آنها هنوز در زندانهای جور و ستم در جمهوری آذربایجان نگهداری میشوند. به اینها باید اضافه کرد جوانان پاک و مؤمنی همچون عباس حسین، ابوالفضل بنیادوف و بسیاری از دیگر از جوانان گمنام گنجهای و لنکرانی و ناردارانی و باکویی و جلیل آبادی و … که به زندان افتادند و برخیها همانند ابوالفضل بنیادوف ناردارانی بر اثر اصابت گلوله در حمله نیروهای پلیس به مجلس عزای حسینی در نارداران و عدم رسیدگی در زندان، مادام العمر معلول و جانباز شدند و در این میان، نارداران به عنوان روستایی که چندین شهید در راه مبارزه برای احیای اسلام در جمهوری آذربایجان تقدیم کرده است، به عنوان «دارالشهداء» در جمهوری آذربایجان در یادها مانده است.
در مقابله با بازگشت مردم جمهوری آذربایجان به اسلام، جریانهای مختلفی در جمهوری آذربایجان ایجاد یا تقویت شد و همه این جریانها با هم همکاری و همانند جنگ احزاب در صدر اسلام، علیه اعتقادات اسلامی و شیعی مردم آذربایجان وارد عمل شدند. هماهنگی همه این جریانات با حاکم شدن سیاست چند فرهنگ گرایی در جمهوری آذربایجان و مراکز متولی اجرای این سیاست صورت گرفت. تئوری پردازان آن نیز سازمانهای صهیونیستی و آمریکایی همانند سازمان «سیمون ویزنتال»، «کنفرانس رؤسای سازمانهای یهودی آمریکا»، «کمیته یهودیان اوراسیا»، فراماسونها و صهیونیستهایی که در هیأت امنای سازمان به اصطلاح «مرکز بینالمللی نظامی گنجوی» گرد آمدهاند، هستند که نظریه پردازیها و ایجاد و تکمیل مبانی فکری سیاست «چندفرهنگ گرایی مدل آذربایجانی» را در اختیار دارند. از طرف رژیم صهیونیستی مستشارانی برای جمهوری آذربایجان در این زمینه در نظر گرفته شد و هماهنگی تمام این جریانهای رنگارنگ ضد اسلامی را نیز این مراکز بر عهده داشتند و سیاست چند فرهنگ گرایی را در جمهوری آذربایجان با نام «مولتی کولترالیزم» (مولتی کالچرالیزم) طراحی و اجرا کرده، پیش بردند. برای ایجاد «مرکز بینالمللی چندفرهنگ گرایی باکو» نیز در پایتخت جمهوری آذربایجان ساختمانی بزرگ با بودجهای کلان را اختصاص دادند.
یکی از شعبههای مهم این مرکز نیز در فلسطین اشغالی دایر شد و شخصی به نام آریه گوت که تابعیت دوگانه آذربایجانی اسرائیلی دارد به عنوان رئیس نمایندگی مرکز بینالمللی چند فرهنگ گرایی باکو در اسرائیل با گرفتن حکم از رئیس جمهوری آذربایجان منصوب شده است. چنین موانعی در مقابل بازگشت مردم جمهوری آذربایجان به اعتقادات اسلامی وجود دارد که البته مردم جمهوری آذربایجان و جریان اصیل شیعی در این کشور اکثر این موانع را پشت سر گذاشتند و به طور مستمر در حال خنثی سازی دسیسهها و طراحیهای فکری و اجرایی این مراکز هستند. اما، موانع فیزیکی مانند دستگیریها، حبس، شکنجه و قتل دینداران جمهوری آذربایجان است که همچنان ادامه دارد. حاکمیت سکولار و مراکز ضد شیعی در جمهوری آذربایجان همچنین با علم به اینکه نمیتوانند بازگشت مردم به اسلام اصیل را سد کنند، جریان انحرافی نیز در این کشور به راه انداختهاند و حتی برخی از روحانیون و مداحان را نیز جذب آن کردهاند که البته، شیعیان اصیل و انقلابی جمهوری آذربایجان، آن جریان انحرافی را به استهزاء گرفته و آن را «شیعه زیددوش» نامیدهاند که معنای خاصی ندارد و صرفاً برای نشان دادن سطح نازل این نوع شیعه گری تقلبی و ظاهری، از این نام برای این پدیده استفاده میشود. روحانیون بابصیرت و آگاه جمهوری آذربایجان نیز به طور دائم در خصوص اهداف مراکز لائیک از دایر کردن به اصطلاح مراکز و انجمنهای شیعی تقلبی هشدار و آگاهی میدهند و مانع از موفقیت این سیاست شیعه انگلیسی در جمهوری آذربایجان برای نابودی تشیع اصیل در این کشور میشوند. در مجموع، احیا و حفظ اسلام اصیل و تشیع در جمهوری آذربایجان در فضایی بسیار پیچیده و دشوار قرار دارد و البته، مردم این کشور با آن ریشه و اصالتی که دارند به خوبی و به لطف الهی توانستهاند و میتوانند از عهده این همه مشکلات و دشمنان برآیند و با ترفندها و شیوههای خاصی که واقعاً عنایت الهی نیز در آن دخیل است، توانستهاند مذهب شیعه اصیل را در جمهوری آذربایجان حفظ کنند.
*رویارویی مردم با این اقدامات چگونه بوده است؟
به نظر میرسد مردم جمهوری آذربایجان در این نبرد، خستگی ناپذیر هستند و با همه مشکلاتی که برایشان ایجاد میشود در ایام محرم، رمضان و سایر ایام مذهبی در صحنه حضور دارند. به واقع، مردم جمهوری آذربایجان خسته نمیشوند و به حرکت خود در مسیر احیا و اعتلای اسلام اصیل ادامه میدهند و شیوههای خاص خود را در مواجهه با هر حاکم ظالم و ضد دین ابداع میکنند. مثلاً نمایندگان نسل قدیمی تر در جمهوری آذربایجان تعریف میکنند که وقتی ممنوعیتهای رژیم کمونیستی برای مراسمهای عزاداری حسینی خیلی شدید شد، مردم با قرار دادن یک تابوت به طور نمادین یا حتی خواباندن یک فرد در درون تابوت و برگزاری مراسم دفن و فاتحه خوانی، شرایطی را برای عزای حسینی فراهم میکردند و هیچ گاه حتی در سختترین شرایط حاکمیت رژیم الحادی کمونیستی نیز نگذاشتند، عزاداری برای امام حسین (ع) در جمهوری آذربایجان به طور کامل تعطیل شود. در دوره سی ساله اخیر پس از فروپاشی شوروی و اعمال محدودیتها و ممنوعیتهای جدید و قدغن شدن حرکت عزاداری حسینی در کوچه و خیابانهای جمهوری آذربایجان و حتی ممنوع بودن برگزاری مراسم در حیاط مساجد به لحاظ قانونی نیز شاهد ابتکار عملهای گوناگون مردم جمهوری آذربایجان برای دور زدن این ممنوعیتها بودهایم. این وضعیت را در اعیاد اسلام نیز شاهد هستیم. همین چند روز پیش در روز میلاد پیامبر رحمت، حضرت محمد (ص)، مردمی که با تشدید سرکوب دینداران جمهوری آذربایجان به بهانه سردی مناسبات سیاسی باکو با تهران مواجه شده بودند و امکانی برای برگزاری آئینهای هفته وحدت و روز میلاد پیامبر اکرم (ص) نداشتند، کاروان عروسی یکی از دینداران را به کاروان شادی روز میلاد پیامبر (ص) کردند و ماشینهای این کاروان عروسی با حمل پرچمهای بزرگ شیعی و پخش سرود «علی علی مولا» در خیابانها به راه افتادند که متأسفانه پلیس باکو ۱۶ تن از شرکت کنندگان در این مراسم را در منطقه «شوولان» در حومه باکو بازداشت و به مبالغ سنگینی جریمه کرد!
*با توجه به گرایش جوانان به دین اسلام و سیاستهای حاکمیت جمهوری آذربایجان بفرمائید فضای ادارات این کشور برای فعالیت جوانان متدین چگونه است؟
بیکاری در جمهوری آذربایجان خواه برای دینداران و خواه برای سایر مردم این کشور بسیار گسترده است. فرصتهای شغلی نیز معمولاً بر اساس آشنا و هم حزبی بودن، ارتباطات فامیلی، طایفهای، سیاسی و گروهی اختصاص پیدا میکند. اکثر فرصتهای شغلی در جمهوری آذربایجان به کسانی داده میشود که عضو حزب حاکم باشند یا به نوعی با طایفه حاکم مراوداتی داشته باشند و به نوعی مجری منویات طایفه حاکم باشند. قشر دیندار جمهوری آذربایجان نیز اکثراً در کارهای غیر دولتی و خصوصی و در کسب و کار و تجارت خرد فعال هستند تا موانعی که در ساختارهای حاکمیتی و ادارات دولتی وجود دارد دست و پاگیر آنها نشود. با همه سخت گیری ها و موانعی که وجود دارد، به هر حال، شماری از دینداران نیز توانستهاند به ادارات دولتی و ساختارهای نظامی و انتظامی راه بیابند و برای امرار معاش خود اشتغال داشته باشند که البته، اشتغال و امرار معاش این قشر از مردم جمهوری آذربایجان با حفظ عقاید و رعایت احکام اسلامی بسیار دشوارتر است. این قشر از مردم جمهوری آذربایجان حتی از وجود یک نمازخانه در اکثر ادارات محروم هستند و حتی در مراکز تجاری غیردولتی هم که دینداران به همت و هزینه خود نمازخانهای دایر میکنند، با انواع و اقسام ایرادگیریها و ممانعتها و برچیده شدن نمازخانههایشان مواجه میشوند.
*مگر نمیگویند تا زمانی که در امر سیاست دخالت نشود دینداری در آذربایجان آزاد است، مگر تأسیس نمازخانه در یک اداره دخالت در امر سیاست محسوب میشود که با آن مقابله میشود؟
متأسفانه این فقط در حد یک ادعا و شعار است. قانونی در جمهوری آذربایجان تحت عنوان «قانون آزادی اعتقادات و وجدان» وجود دارد. اما در عمل کاملاً برعکس است و باید نام آن را «قانون محدودیت و ممنوعیت اعتقادات و وجدان» گذاشت. اکثر بندهای این قانون غیر از آن بندی که به صورت ظاهری اشاره شده اعتقادات آزاد است، در باب محدودیت و ممنوعیت عقاید و افکار است. در عمل هم محدودیتهای فراوانی اعمال شده است. در سیاست چند فرهنگ گرایی و آزادی اعتقادات تنها جریان و گروهی که نفع میبرد جریان غیر اسلامی و غیر شیعی است. در جمهوری آذربایجان، یهودیها آزادی عمل کامل دارند، کنیسهها و تجمعات نمایشی خود را به آسانی دایر و برگزار میکنند. اما در مقابل مسلمانان اجازه برگزاری هیچ مراسم جمعی گستردهای را در خارج از مساجد ندارند و اگر انجام بدهند با مقابله پلیس مواجه میشوند. آزادی اعتقادات در جمهوری آذربایجان یک ادعا بیش نیست و نمیشود روی آن حساب کرد ولی این آزادی اعتقادات تنها برای جریانهای انحرافی و ماسونی وجود دارد. مثلاً در همین سالهای اخیر که به بهانه مقابله با کرونا تمامی مساجد و حسینیهها در جمهوری آذربایجان بسته شدند و اجازه فعالیت نیافتند، کنیسههای یهودی و کلیساهای مسیحی و مراکز تجمع بهاییها در باکو و گنجه همچنان تجمعات خود را برگزار میکردند و به تمامی اعتراضات فعالان شیعی به این تبعیض نیز هیچ اعتنایی نمیشد.
در سیاست چند فرهنگ گرایی و آزادی اعتقادات تنها جریان و گروهی که نفع میبرد جریان غیر اسلامی و غیر شیعی است. در جمهوری آذربایجان، یهودیها آزادی عمل کامل دارند، کنیسهها و تجمعات نمایشی خود را به آسانی دایر و برگزار میکنند. اما در مقابل مسلمانان اجازه برگزاری هیچ مراسم جمعی گستردهای را در خارج از مساجد ندارند و اگر انجام بدهند با مقابله پلیس مواجه میشوند
*جریانات انحرافی مانند وهابیت از طرف استکبار و رژیم صهیونیستی حمایت میشوند، دولت در قبال جریانات وهابی چه موضعی دارد؟
دولت آذربایجان بر اساس برنامه اعلام نشده، در عمل وارد این بازی شده و خود ابزار اجرای این سیاست است و حاکمیت آذربایجان را نمیتوان در این قضیه منفعل یا ناتوان از مقابله دانست، بلکه حاکمیت جمهوری آذربایجان خود شریک این سیاست است. در سالهای گذشته مدرسههای ترکیه در جمهوری آذربایجان دایر شد و در آن مدرسهها نورچیگری مشخصاً به دانش آموزان آموزش داده میشود و عقاید شیعی و هویت ملی مردم جمهوری آذربایجان در مقابل چشمان نسل جدید این کشور در این مدارس ترکیهای مورد هجمه واقع میشود. زیرا، معلمان ترکیهای و نورچی به لحاظ افکار خاصی که درباره تاریخ عثمانی و صفوی دارند، هم علیه بزرگان و پادشاهان سلسله صفوی و هم علیه تشیع به صراحت صحبت میکنند و آموزش میدهند و نسل جدید مردم جمهوری آذربایجان را با تناقض فکری مواجه میکنند. در کنار این، به موازات مبسوط الید بودن یهود و سازمانهای صهیونیست در جمهوری آذربایجان، حاکمیت این کشور برای وهابیت شرایط ویژه نانوشته و اعلام نشده فراهم کرده و حتی مسجد اختصاص داده است. همه این امور، سیاست دولتی محسوب میشود. بنابراین نمیتوان گفت حاکمیت آذربایجان از روی ضعف و ناتوانی در این زمینه در مقابل جریان نورچی و وهابی منفعل عمل کرده است، بلکه متولیان این حاکمیت منافع خود را در اجرای چنین سیاستی میبینند و برای جلوگیری از گرایش مردم به اسلام و تشیع این سیاست را اتخاذ کردند. بعضاً به این مسئله اذعان نیز میکنند و میگویند ما در اعتقادات دینی جامعه توازن ایجاد میکنیم!
*در این سیاست چه نفعی به آنان میرسد؟
متولیان حاکمیت آذربایجان بازگشت مردم به اعتقادات دینی را تهدیدی برای حاکمیت خود و برخورداری بی حد و حصر از ثروتهای موجود در این کشور میشناسند که تقریباً تمامی آن را به انحصار خود گرفتهاند و علاوه بر زندگی اشرافی و خوشگذرانی که در داخل جمهوری آذربایجان برای خود دست و پا کردهاند، با انتقال بخشهای بزرگی از این ثروتها به انگلیس و بانکهای اروپایی و سوئیسی و نیز مناطق خارج از مرکز، زندگی قارونی برای خود تدارک دیدهاند. اخیراً هم در مدارک پاندورا که فاش شد، نام قدرتمندان و ثروتمندان و حاکمان جمهوری آذربایجان و ثروتهایشان در انگلیس و سایر جاها انباشتهاند، مطرح شد و حتی رئیس جمهوری آذربایجان بدون انکار این وضعیت، تاکید کرد که وی قبل از رسیدن به مقام ریاست جمهوری، دارای تجارت و سرمایه بوده است و بعد از ریاست جمهوری صلاح خود را در این دیده است که ثروتش را به فرزندانش منتقل کند! در حقیقت، حاکمان و قدرتمندان جمهوری آذربایجان، احیای اسلام و تفکرات اسلامی مردم این کشور را تهدیدی برای موقعیت و قدرت و ثروتهای خود و نیز تهدیدی برای حاکمیت غیر مستقیم صهیونیسم و فراماسونری در جمهوری آذربایجان تلقی میکنند. بنابراین حاکمیت آذربایجان برای اینکه خود را از این تهدید مصون کند سیاست سرکوب جریان اسلامی را در پیش گرفته است.
*آیا منافع خارجی هم برای آنها دارد؟
بله، وقتی حاکمیت دست آنها است تمام ثروت مملکت نیز دست آنها است. اعضای هیأت حاکمه و طایفه حاکم بر جمهوری آذربایجان از مراکز تجاری کوچک گرفته تا عمدهترین مراکز تجاری عظیم جمهوری آذربایجان را تحت کنترل خود دارد. منابع استراتژیک در اختیار شرکتهای انرژی و نفت و گاز در اختیار انگلیسیها است. اخیراً که مسئله آزادسازی اطراف قرهباغ مطرح شد، وقتی آن مناطق را پس گرفتند معادن طلا در شهرستان کلباجار را به انگلیسیها دادند. راه سازی و احداث فرودگاه را به ترکها و برخی طرحهای مشکوک و سودآور را به اسرائیلیها سپردند. علاوه بر ثروت ایجاد شده، منافع ژئوپلوتیک نیز مطرح است. امروز حاکمیت جمهوری آذربایجان مطابق میل صهیونیسم و انگلیس پیش میرود و در حال اجرای مهندسی طراحی شده از طرف رژیم صهیونیستی و انگلیس برای نظم ژئوپلتیکی منطقه است که در طرح «دالان زنگزور» یا «دالان ترک» برای ایجاد اتصال میان مرکز پان ترکیسم با قفقاز و آسیای مرکزی طراحی شده است و با توجه به سوابق و فعالیتها نیز کاملاً روشن است که اساساً تفکر پان ترکیستی و مراکز ترک گرایی وابسته به مراکز صهیونیستی و انگلیسی هستند.
* سیاست دولت آذربایجان در مورد حجاب و پوشش زنان آذربایجان چیست؟
شوروی ۷۰ سال در رژیم کمونیستی، آتئیستی، الحادی و رسماً ضد دینی بود. در مدارس آموزش میدادند خدایی وجود ندارد و باید از آموزشهایی که در مذاهب وجود دارد از جمله حجاب پرهیز شود. هفتاد سال تلاش کردند حجاب از مردم آذربایجان گرفته شود و این اتفاق در جمهوری آذربایجان به نوعی افتاده است. حتی در مرکز باکو مجسمه به اصطلاح «زن آزاد» که برای زن کشف حجاب کنندهای که چادر از سر برمیدارد، نصب شده است، همچنان حفظ میشود و پلیس باکو به شدت از آن محافظت میکند. با همه این احوال، بی حجابی که بر جمهوری آذربایجان تحمیل کرده بودند، صددرصدی نبود. با وجود تبلیغات و سرکوبهایی که صورت گرفت، بسیاری از بانوان جمهوری آذربایجان به خصوص در مناطق روستایی و شهرهای کوچک همچنان پوشش سنتی اسلامی خود را حفظ کردند. بعد از فروپاشی شوروی نیز سیاست همگرایی با غرب حاکم شد و در این چارچوب سیاست ابتذالی در آذربایجان اجرا شد. برگزاری شوهای مد، مسابقات موسیقی مبتذل و امثال آن در آذربایجان صورت گرفت. حتی در سال ۲۰۱۲ قرار بود رژه همجنس بازان در باکو اجرایی شود که با مخالفت شدید مردم آذربایجان مواجه شد. طوری که دولت آذربایجان اعلام کرد این رژه کنسل شده است. اما با این حال رژه همجنس بازان به صورت نمادین در کشتی اجرا شد. در آذربایجان یک مرکز به نام مرکز حیدر علی اف تأسیس شده است که متولی امور فرهنگی و موسیقی در جمهوری آذربایجان است و سیاست گذاری فرهنگی در این مرکز انجام میشود. این مرکز در حقیقت مجری بوده و گرداننده اصلی که همان مستشاران صهیونیستی و فراماسونری هستند، در جلوی چشم دیده نمیشوند، اما از مبتذلترین و بی بند و بارترین افراد برای اجرای این سیاست اباحه گری در جمهوری آذربایجان استفاده میکنند.
*شیعیان آذربایجان مراسمهای مذهبی خود را در ماه محرم و صفر چطور برگزار میکنند؟ گفته میشود که آزادی تمام دارند اما با توجه به صحبتهای شما بفرمائید این آزادی تا چه حد است؟
نمیشود گفت شیعیان در جمهوری آذربایجان آزاد هستند. طبق قانون مراسم عزاداری نباید خارج از مساجد برگزار شود، حتی بر سر در مساجد و در حیاط مساجد نباید پرچمهای عزای حسینی نصب شود. ذکر این مسائل در قانون نشان میدهد که آزادی وجود ندارد. البته قدرت مردم هم زیاد است. در سالهای گذشته جمهوری آذربایجان علاوه بر اینکه سعی کرده از طریق جریانهای انحرافی غیر اسلامی جلوی اسلام را بگیرد تلاش کرده جریان انحرافی داخل جریان اسلامی نیز درست کند. دولت آذربایجان برای چنین کسانی آزادی ظاهری ایجاد کردند تا مردم در مجالس آنان بروند و از این طریق در اعتقادات مردم خدشه وارد کنند. اداره مسلمانان قفقاز تلاش کرد بعضی از روحانیون دارای جاذبه عمومی در مساجد را تحت کنترل خود درآورد و این سیاست دولت را اجرا کند. همچنین باید در زمان صحبت کردن از ادعای آزادی برگزاری مراسمهای عزاداری در جمهوری آذربایجان، توجه شود که وقتی ازدحام عزاداران زیاد میشود و به طور طبیعی سرریز جمعیت به حیاط مسجد و خیابانها کشیده میشود دولت دیگر نمیتواند کاری انجام دهد. و اگر بعضاً شعار آزادی در آذربایجان داده میشود مربوط به مواردی است که از سر ناچاری هیچ اقدامی نمیتوانند برای مقابله با آن انجام دهند. مردم به قوانین ممنوع کننده دولت توجهی ندارند. تنها توجه مردم این است که مراسم عزاداری خوبی برگزار کنند دولت هم نمیتوانند تمامی این جمعیت انبوه را دستگیر کند یا به جمعیت مردم حمله کند.
در باکو، گنجه و نارداران تجمعات عظیم حسینی برگزار میشد که به تناسب خود شباهت زیادی به تجمعات عظیم زنجان و کربلا داشت. پیچیدگیهایی زیادی در جمهوری آذربایجان وجود دارد. یکی از مراکز برگزاری تجمعات انبوه محرمی و عاشورایی که در دنیا زبانزد شده بود، نارداران بود. اما، دولت به نارداران حمله کرد و امروز تقریباً مانند یک پادگان تحت کنترل است. متأسفانه در نارداران در شش سال گذشته بعد از حمله دولت دیگر خبری از تجمعات عاشورایی نیست، در گنجه و نخجوان نیز تلاش کردند همین وضعیت نارداران را ایجاد کنند. با وجود همه این موانع، قدرت مردم در مواردی بیشتر است و دولت را مجبور به عقب نشینی میکند. مثلاً قبل از شیوع بیماری کرونا، تجمعات عظیم عاشورایی در اطراف مسجد مشهدی داداش در باکو به رغم تمامی دسیسهها و دستکاری ها برای دولتی و لائیک کردن این مراسم شده و نیز تجمعات عظیم در اطراف مسجد حضرت فاطمه (س) در منطقه ینی گونشلی در حومه باکو باقی مانده بود که البته، دولت سکولار برای لائیک کردن و از خاصیت انداختن سخنرانیها و مرثیههای این تجمع نیز زیاد تلاش کرده، ولی تاکنون به طور کامل موفق نشده است. بنابراین، ادعای آزادی که دولت آذربایجان دارد ادعای دروغینی است که با سو استفاده از ناکامیها در برابر مردم مطرح میشود. چون مردم جمهوری آذربایجان در هر برههای شیوه خاص خود را برای دور زدن ممنوعیتها پیدا میکنند و مراسم عزاداری حسینی را به هر شکل ممکن برگزار میکنند. دولت هر جا که توانسته با مراسمهای مذهبی مردم مقابله کرده است. در راهپیمایی اربعین امسال دولت با هر ترفندی که میتوانست سعی کرد مانع مردم شود. در مقابل مردم نیز به مساجد رفتند و مساجد سرشار از جمعیت شد.
*با توجه به این هجمه عظیم فرهنگی به اسلام، گرایش مردم به اسلام ناب از کجا سرچشمه میگیرد؟ آیا عالمان و رهبرانی هستند که این گرایشات مذهبی را هدایت کنند؟
خوشبختانه ذات مردم آذربایجان اسلامی و شیعی است. این مردم سابقه و ریشه عمیق دینی دارند. مردم قفقاز در گذشته علمای بسیار بزرگی داشتند. وجود این ریشه عمیق بسیار کمک کننده است. ۲۰۰ سال است که این خطه از ایران جدا شده و مردم سالها سرکوب شدند، حاکمیت آذربایجان سالها تمام تلاش خود را در جهت قطع ریشه دینداری و اعتقادی مردم به کار گرفته است. اداره مسلمانان قفقاز نیز با همین هدف تأسیس شد و به اسم استقلال و منفک بودن، ارتباط مسلمانان آذربایجان با مراکز اصلی دینی و حوزههای علمیه قطع شد. پس از آن شوروی به صورت سیستماتیک در این زمینه عمل کرد، بعد از شوروی هم سیاست همگرایی با غرب، تساهل و چند فرهنگ گرایی این اهداف را دنبال کرد اما عمیق بودن ریشه دینداری مردم مانع از موفقیت دشمنان اسلام شده است.
در دوره جدید که دوره همزمانی با انقلاب اسلامی است، مردم آذربایجان از انقلاب اسلامی تأثیر گرفتند. انقلاب اسلامی به قدری بزرگ و تأثیرگذار بود که در آفریقا نیز تأثیرات آن قابل مشاهده است. در جمهوری آذربایجان که تاریخ، فرهنگ و مذهبی آمیخته با تاریخ، فرهنگ و مذهب ایران دارد به طور طبیعی پیام انقلاب اسلامی گستردهتر و عمیقتر منتقل میشود. تمایل، عشق و علاقهای که جوانان این کشور در سالهای گذشته به آموزش علوم دینی داشتند، وصف ناپذیر است. با همه مشکلات و موانعی که برایشان ایجاد شده چندین هزار طلبه به قم، مشهد و نجف آمده، تحصیل کردند. همه این امور در گرایش مردم به اسلام تأثیرگذار بوده است. مردم آذربایجان مردمی مقاوم و صبور هستند و در مقابل فشار و ظلمی که وجود دارد مقاومت میکنند.
مردم جمهوری آذربایجان هم به لحاظ ویژگیهای روحی و روانی این جامعه بسیار نرم خو و مهربان و عاطفی و منطقی هستند و این ویژگیها بخصوص در میان اقشار دیندار و شیعیان جمهوری آذربایجان بارز است که البته، همانطور که رحماء بی نهم هستند، در مقابله با کفار و صهیونیسم، جدی هست
*یکی از اتفاقات چندسال اخیر در جمهوری آذربایجان تعطیلی و تخریب بعضی از مساجد است، در این باره توضیح بفرمائید؟ آن مساجدی که تخریب شد دلیلش چه بود؟
حاکمیت جمهوری آذربایجان در هر برههای روی از بین بردن یک نماد اسلامی متمرکز شده است، مانند از بین بردن حجاب که در یک برهه به شدت پیگیر آن بودند، در آن سالها در دوره حیدر علی اف از حجاب در مدارس و دانشگاهها جلوگیری کردند و تا حدود زیادی هم موفق شدند. بعدها این مسئله تشدید شد و حیدر علی اف آمد در جلوی دوربینهای تلویزیون، حجاب را مسخره کرد. در سالهای بعد تخریب مساجد را در پیش گرفتند و چندین مسجد را تخریب کردند، در این دوره مساجد شیعیان تخریب شد و به مساجد وهابی هیچ تعرضی نشد.
*گفته میشود دلیل تخریب این مساجد به دلیل تربیت نیروهای تندرو در آن مساجد بوده این مطلب را شما تصدیق میکنید؟
آنها برای توجیه سرکوبشان علیه مساجد شیعه، به آنها رادیکال یا تندرو میگویند که البته، این نیز عاری از حقیقت و دروغین است. آنها اسلام اصیل را رادیکال و تندرو معرفی میکنند. آنها به نارداران حمله کردند در حالی که نارداران یک منطقه کاملاً سنتی بود و اصلاً نمیتوان به مردم آن منطقه انگ رادیکالی و افراط گرایی زد. اما حاکمیت آذربایجان با بی شرمی انگ واژههای رادیکال و افراط گرا را به این مناطق، مساجد و مردم میزند و به آن حمله میکند. اما، علاوه بر اینکه در تشیع، هیچ آموزهای برای افراطی گری و خشونت وجود ندارد، مردم جمهوری آذربایجان هم به لحاظ ویژگیهای روحی و روانی این جامعه بسیار نرم خو و مهربان و عاطفی و منطقی هستند و این ویژگیها بخصوص در میان اقشار دیندار و شیعیان جمهوری آذربایجان بارز است که البته، همانطور که رحماء بی نهم هستند، در مقابله با کفار و صهیونیسم، جدی هستند. در مقابل، نیروهای تندرو و تکفیری و خشن و بدزبان و تهدیدکننده که در جمهوری آذربایجان وجود دارند، وهابیها و پان ترکیست ها و وابستگان صهیونیستها هستند که از آزادی عمل کامل برخوردار شدهاند و مردم این کشور را دائم تهدید و تحقیر میکنند و در حالی که روحانیون شیعه دائم در معرض خطر بازداشت و تعدی قرار دارند، مبلغان وهابیت و پان ترکیسم و نورچی با آزادی کامل علیه اعتقادات اکثریت شیعه در جمهوری آذربایجان سخن میگویند و عقاید مردم را به سخره میگیرند و اهانت میکنند و دولت جمهوری آذربایجان هم تمامی تریبونها را در اختیار آنها قرار داده است.
*آیا از نتایج جنگ دوم قرهباغ برای برخورد با فعالان دینی سو استفاده شد؟
جنگ دوم قرهباغ صرف نظر از اینکه این جنگ با هدایت و فرماندهی صهیونیسم و پان ترکیسم پیش برده شد، فرصتی برای تجلی دینداری مردم آذربایجان بود. اما متأسفانه از این تجلی نیز سو استفاده شد. دشمنان وقتی مشاهده کردند جامعه آذربایجان در این سطح دیندار است تصمیم گرفتند اقدامات عاجلتر و جدیتری برای ریشهکن کردن این قشر دیندار و مذهبی در پیش بگیرند. نتیجهای که از جنگ قرهباغ گرفته شد نه برای مقابله با اشغال کنندگان قرهباغ بلکه علیه مردم جمهوری آذربایجان به کار گرفته شد و امروز شاهد هستیم مراکز صهیونیستی و پان ترکی وقتی دیدند گرایش به اعتقادات اسلامی در جمهوری آذربایجان حرف اول را میزند تصمیم گرفتند آن را ریشهکن کنند. متأسفانه امروز شاهد راهبردهای اجرایی این سیاست هستیم که مجریانش به شدت وارد عمل شدهاند و دستگیری روحانیون و فضای ترور و وحشتی که به وجود آوردند از نتایج جنگ دوم قرهباغ است.
نظر شما